شگفت انگیز. در یک شب مرطوب و بارانی در Upper West Side، بلوکی از برادوی. این مقدار است؟ گفتن برای یک نیویورکی معمولی خیلی زیاد است همه چیز شگفت انگیز است مگر اینکه عمداً برای اثرگذاری اغراق کنید. اما چگونه میتوان مردی را که روی سیمی بین برجهای دوقلو راه میرود توصیف کرد و چگونه میتوان او را 50 سال بعد توصیف کرد، وقتی که تصمیم میگیرد با عبور از کشتی معلق روی سیمی در بالای کف سنت سنت، این رویداد را گرامی بدارد. جان الهی در مقابل 1500 مهمان؟
فیلیپ پتی با سرپیچی از ممکنات غریبه نیست. شاهکار اصلی او که در 7 آگوست 1974 انجام شد، یکی از جسورانه ترین و شاعرانه ترین اقدامات شورش در تاریخ شهر باقی مانده است. یک برنامه ریز دقیق، پتیت، با کمک یک تیم اختصاصی از جمله دوستش ژان لوئی بلوندو، از مدت ها قبل آماده می شود. آنها با هم مخفیانه یک کابل فولادی را بین برجها میکشیدند، ابتدا با استفاده از تیر و کمان خطی را از سقفی به پشت بام دیگر پرتاب میکردند که این خود کار فوقالعادهای بود. این برنامه ریزی، جرات و جسارت محض بعداً در مستند برنده اسکار Man on Wire (2008) شرح داده شد، گواهی بر آنچه که روح انسانی که با اشتیاق هدایت می شود – و امتناع از پذیرش محدودیت ها – می تواند به دست آورد.
در حالی که پتی هفته گذشته در 7 و 8 آگوست در سن پترزبورگ دوباره به صحنه رفت. جان الهی، سازه ای تقریباً به همان اندازه که تصور می کنید باشکوه و باشکوه، توسط هوای مقدس مکانی احاطه شده بود که اغلب به عنوان بزرگترین کلیسای جامع گوتیک در جهان توصیف می شود. این کشتی که حدود 600 فوت طول و 124 فوت ارتفاع دارد، صحنه ای برای این آخرین عمل هنری هوایی شد. پتیت که اکنون 74 سال دارد، چندین بار روی سیم بالا رفت، پرتو تعادلش تقریباً 30 فوت امتداد داشت و تماشاگران با هیبت به چپ و راست او نگاه می کردند. کلیسای جامع، با ستونهای سر به فلک کشیده و گسترههای وسیع، محیطی عالی برای اجرای نمایشی ارائه میدهد که مرزهای بین امر مقدس و ناپسند، ممکن و غیرممکن را محو میکند.
نوازنده و ستاره استینگ در پایین تر از سطح بالا با یک ارکستر کوچک که همراهی ظریفی را ارائه می کرد، در حالی که پتی قاطعانه به سمت بالا حرکت می کرد. یک دوئت، یک همکاری – نوعی رقص بین زمین و آسمان – به آرامی قابل مشاهده است. همانطور که استینگ به گیتار میزد و آهنگهای آشنای «شکننده» را میخواند، به نظر میرسید که شعر در این محیط عمیقتر طنینانداز میشود: «برای همیشه باران میبارد / مثل اشکهای ستاره، مثل اشکهای ستاره، بیتردید وجود داشت زیبایی به شیوه ای که موسیقی فضا را پر کرده است. طاقت فرسا نبود، اما فضایی برای تخیل باقی گذاشت تا با پتیت بیدار شود. تعامل بین این دو هنرمند – یکی روی زمین، دیگری بالا – از تعادل تجربه انسانی صحبت می کند: آرزوهای ما برای بالا رفتن، در عین حال متصل به زمین پایین.
شب فقط برای پتیت و استینگ نبود. سایر اجراکنندگان لایه هایی از معنا و بافت را به رویداد اضافه کردند. آنات کوهن، نوازنده کلارینت جاز که نامزد دریافت جایزه گرمی شده است، از مهمانان پذیرایی می کند و موسیقی او در سراسر کشتی طنین انداز می شود و لحنی از احترام و انتظار را ایجاد می کند. یک راهپیمایی با نور شمع رنگی از مقدسات را اضافه کرد، و رقصندگان جوان Ballet Tech آینده هنر پرفورمنس را تجسم بخشیدند، حرکات آنها شروع چیزی عالی را نشان می دهد.
جالب اینجاست که پتی در پایان اجرای خود نیز با صراحت در میکروفون صحبت کرد و به اشتباهات و کوتاهی های خاصی که اکنون از آنها پشیمان است اعتراف کرد. او با دقت در انتخاب کلماتش، ادعای اصلی خود مبنی بر عبور از سیم در مرکز تجارت جهانی را از هشت بار به شش یا شاید چهار مرتبه تغییر داد – به دلیل خاطرات مبهم اش، گویی یکی از مخاطبان حتی یک بار این کار را انجام داده و می تواند قضاوت کند. . اعتراف دوم این بود که او هرگز به شریک فنی و هنری خود، ژان لوئی بلوندو، در انظار عمومی آنطور که باید اعتباری قائل نشد، و این امکان را فراهم کرد که غرور او مانع شود. اعضای تیم خلاق در بین مخاطبان نیویورک، وقتی متوجه شدند که اعتبار پروژه دزدیده شده را به رسمیت می شناسند، سرگردان شدند. صرف نظر از تأثیر اعتراف و پشیمانی او، قطعاً می توان او را برای انتخاب مکان مناسب تحسین کرد.
دارن آرونوفسکی کارگردان، فارست ویتاکر هنرپیشه و جودی کالینز خواننده تحسین شده از جمله افراد برجسته ای بودند که در این مراسم حضور داشتند. این شهر شهردار اریک آدامز با درک اهمیت این رویداد، 7 آگوست را “روز فیلیپ پتی” اعلام کرد.
با نزدیک شدن به پایان شب، استینگ با آهنگ جدیدی به نام «بگذار دنیای بزرگ بچرخد» که مخصوصاً برای این مناسبت نوشته شده بود، بازگشت – یک نمایش جهانی که برای به تصویر کشیدن روح سفر پتیت و میراث اقدامات او طراحی شده بود. شبی بود که ادغام گذشته و حال، درهم تنیدگی افسانه و واقعیت و پیگیری بی وقفه رویاها را جشن می گرفت، هر چقدر هم که غیرممکن به نظر برسند.
خروج از سنت مقدس جان دیوین در خیابانهای مرطوب، بارانی و تاریک در منهتن بالا، ادامه داستان در بازتاب آن در حوزه عمومی غیرمنتظره بود. فضای عمومی نیویورک با بازاندیشی در مورد بیکران بودن ممکن، شما را به فراتر رفتن فراتر از ممکن ترغیب می کند. اگرچه این نمایش به طور دقیق یک هنر خیابانی نیست، اما خود اجرا متکی بر امکان مشاهده از خیابان، ضرورت جنایت، روحیه سرکشی و جسارت است، که همچنین با شورش زنده و لگد در یک هنرمند خیابانی معمولی همپوشانی دارد. کار بدون اجازه، بدون رئیس، خریداری نشده است. اکنون، 50 سال پس از این شاهکار بزرگ، برای شنیدن صدای قدرتمند این سیمپیکر، آتش از آن زمان شعلهور شده است.
همانطور که موسیقی محو شد و تشویق ها در سراسر کلیسای جامع بزرگ طنین انداز شد و صدای ناهنجار آشنای بوق ماشین ها به هوشیاری بیرون در خیابان های خیس و بادخیز حمله کرد. نمی توان فکر کرد که در این اجرا، در این جشن سرکشی، قاطعیت و جسارت، اتفاق شگفت انگیزی رخ داده است.
توجه: اعتبار عکس بنر © توسط Nina Wurtzel
مقالات دیگری که ممکن است از BSA دوست داشته باشید:
BSA Film جمعه 07.02.19
تمرکز هفتگی ما بر روی تصاویر متحرک و هنر خیابانی است. و چیزهای عجیب و غریب دیگر. در حال نمایش: 1. Facing The Giant: Three Decades of Dissent قسمت دوم – Shepard Fairey2. استفانی بویس: اگر…
Corn79 و نقاشی دیواری جدید او در ویلایی کوچک در لاگارینا، ایتالیا
هفته گذشته، هنرمند متولد تورین، کورن 79، نقاشی دیواری جدیدی را در ویلا لاگارینا، شهر کوچکی با کمتر از 4000 جمعیت در کوههای سرسبز ترنتینو خلق کرد. من روی آسانسور صد متری کار میکنم…
جام جم کاتالونیا: گرافیتی بهاری به دیوارهای نزدیک بارسلونا می خورد
با گرم شدن هوا، فعالیتهای خیابانی هیجانانگیزتر، پرانرژیتر و رایگانتر میشوند. گرافیتینویسها با کولهپشتیهای مملو از مهر از درهای آپارتمان و خانهشان بیرون زدند…
فینتان مگی و گیدو ون هلتن در تهران: «تعمیرکنندگان فرش»
به 2 ژانویه خوش آمدید، و شاید وقتی امروز در حال انجام کارهای خود هستید، کمی احساس بی حالی می کنید، به بطری های خالی، زرق و برق های سرگردان، پارگی های جدید در فرش نگاه می کنید. بله، تعدادی…
Li-Hill: Strike and Parry در BKLN
لی هیل، هنرمند خیابانی، با بازتولید برخی از همان مشتها و پاریهایی که اخیراً در اینستالیشن خاص خود در موزه هنر پورتسموث در نیوهمپشایر به نمایش گذاشته شد، همین عدم تقارن را به ارمغان آورد.