تجارت و تهاجم روسیه به اوکراین


تعدادی از شرکت های برجسته وزن خود را بر تلاش های بین المللی برای اعمال تحریم ها علیه روسیه افزوده اند. شرکت های بیشتری در واکنش به جنگ تهاجمی ولادیمیر پوتین از روسیه خارج می شوند.

فهرست شرکت‌ها در حال رشد است و – به ویژه در عصر اطلاعات – شامل غول‌های فناوری مانند گوگل، اپل، مایکروسافت، دل، پی پال و نتفلیکس و غیره است. (رشته رو به رشد توییتر که توسط @NetopiaEU نگهداری می شود را ببینید اینجا.) اخیرا، شاید، هر دو شرکت KPMG International و PricewaterhouseCoopers فعالیت خود را در روسیه و بلاروس متوقف کرده باشند. یک توییت از استقلال کیف). شاید بیشتر به طور قابل توجهی مسترکارت و ویزا فعالیت خود را در روسیه به حالت تعلیق درآوردند.

آیا این خوب است؟ به طور کلی فکر می کنم پاسخ مثبت است. اما همیشه ارزش آن را دارد که حداقل به استدلال های هر دو طرف نگاه کنیم.

بدیهی ترین سوال اخلاقی مربوط به خسارت جانبی است. اکثر شرکت‌هایی که از روسیه خارج می‌شوند نه از ولادیمیر پوتین، یا دولت روسیه یا ارتش روسیه، بلکه از روس‌های معمولی خارج می‌شوند – برخی، اما نه همه، از پوتین و جنگ او حمایت می‌کنند. (نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد محبوبیت پوتین از زمان شروع حمله افزایش یافته است، اما مطالعه کلیدی توسط سازمانی تحت مالکیت دولت روسیه انجام شده است، بنابراین شاید آن را با کمی نمک در نظر بگیرید.) اگر تحریم ها (شرکتی یا غیره) زندگی را رقم بزنند. روس های معمولی دشوار است، این به طور کلی چیز بدی است. این نیست خیلی بد مانند مرگ غیرنظامیان در حال حاضر در اوکراین، اما این چیز بدی است. سوال این است که آیا کل خوبی که از طریق تحریم های شرکتی به دست می آید ارزش هزینه را دارد یا خیر؟ من فکر می کنم واضح است، به دلایلی که در ادامه به آن خواهم پرداخت.

سپس موضوع فعالیت شرکتی مطرح می شود. پس زمینه این مشکل – چیزی که حتی خروج روسیه را زیر سوال می برد – این سوال کلی است که آیا شرکت ها باید به طور خلاصه سیاسی. آیا شرکت های فوق و سایر شرکت های مشابه صلاحیت اخلاقی تحریم روسیه یا هر شخص دیگری را دارند؟ و در نهایت شرکت ها در مورد روابط بین الملل چه می دانند؟ نتفلیکس یا مایکروسافت چه صلاحیت خاصی برای ارزیابی ادعاهای پوتین (کاملاً جنون آمیز) در مورد چگونگی واقعی بودن اوکراین بخشی از روسیه دارند؟ در روزهای اخیر، سوال اقتدار اخلاقی شرکت ها اشکال کمتری پیدا کرده است: آیا شرکت ها باید در مناقشات سیاسی داخلی طرفی بگیرند؟ آیا شرکت ها باید بیدار شوند؟ آیا شرکت ها باید دیدگاه هایی در مورد تمایلات جنسی انسان داشته باشند؟ و غیره اما رفتار پوتین در این مورد واقعاً باورنکردنی است. این به معنای تجاوز آشکار به یک ملت مستقل است و شرکت هایی که اقدام کرده اند این کار را 100٪ مطابق با اجماع بین المللی انجام می دهند.

البته، شور و شوق برای تحریم های شرکتی در مورد حاضر بلافاصله منجر به این سؤال می شود که چه کشورهایی غیر از روسیه باید مشمول تحریم های شرکتی شوند. به هر حال، هر چقدر هم که رنج در اوکراین وحشتناک است، احتمالاً بیشتر از رنجی که اقلیت‌های قومی در چین تجربه کرده‌اند (مثلاً به کار اجباری تحمیل شده بر اویغورها مراجعه کنید) یا خشونت علیه تیگرایان در اتیوپی نیست. برخی به عنوان نسل کشی شناخته می شوند. اینها تنها چند نمونه هستند که کم و بیش خودسرانه انتخاب شده اند. فهرست کشورهایی که شرکت های معتبر نباید با آنها تجارت کنند طولانی است. اما از سوی دیگر، خارج از زمان بحران، استدلال های خوبی وجود دارد که نشان می دهد حفظ تجارت مکانیسم مفیدی برای ایجاد روابط و ترویج ارزش های لیبرال دموکراتیک است.

من فکر می کنم تنها سوال واقعی در مورد تحریم های شرکتی این است که این تحریم ها تا چه زمانی باید ادامه داشته باشد. برخی معتقدند که این اقدامات شرکتی در واقع مدت زمان نسبتاً محدودی خواهند داشت. اما تا کی باید دوام دارند یک دیدگاه قابل قبول این است که تحریم ها باید تا پایان تجاوز به اوکراین ادامه یابد. به هر حال، اگر تحریم ها چوب است، پس رفع تحریم ها هویج است. احتمالاً هیچ کس فکر نمی‌کند که تحریم‌های شرکتی مستقیماً برای پوتین مهم باشد، اما ممکن است برای روس‌های عادی به اندازه‌ای مهم باشد که بر پوتین فشار بیاورند، او انگیزه پیدا می‌کند تا راهی برای خروج از آنچه که برخی می‌گویند به هر حال در حال تبدیل شدن به یک باتلاق است، بیابند. دیدگاه قابل قبول دیگر: آنها باید تا زمانی که پوتین از قدرت خارج شود ادامه دهند. بالاخره پوتین یک علامت نیست. او مشکل است و برای بسیاری از شرکت های بزرگ درگیر، احتمالاً بازار روسیه به اندازه کافی بزرگ نیست که بتواند اهمیت زیادی برای قیمت نهایی داشته باشد، بنابراین این درخواست غیرمنطقی نیست. هیچ چیز در این داستان نشان نمی دهد که این موضوع برای پوتین یک بار است. او انگیزه های توسعه طلبانه و نظریه های عجیبی در مورد تاریخ ژئوپلیتیک دارد. جهان زمانی امن‌تر خواهد بود که – و تنها زمانی – که او رفته باشد. و انزوای اقتصادی بخشی از یک استراتژی گسترده تر برای دستیابی به این هدف است.



دیدگاهتان را بنویسید